گفتنیها کم نیست...
۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سهشنبه
میگفت (۱)
میگفت اسم دخترای قبول شدهمون رو پیدا کردم تو روزنامه و دور همشون خط کشیدم. فقط اسم تو مذهبی نبود. همونجا تصمیم گرفتم اولین کاری که تو دانشگاه بکنم اینه که مخ صاحب این اسم رو بزنم.
اما هیچوقت تلاش نکرد. یکی از دوستای خوبم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر