۱۳۹۴ اسفند ۱۲, چهارشنبه

چون اگه موضوع نداشته باشه گنده و زشت می‌شه

نمیدونم چرا همیشه تولد برام مهم بوده. چرا برام مهم بوده که دوستام یادشون بمونه. خودمم همیشه یادم میمونه. کمتر پیش بیاد خیلی درگیر کاری بشم و یادم بره که امروز چندمه. اگه یادم باشه چندمه یادمه تولد دوستم کیه. دوستایی که دوسشون دارم. احساس می‌کنم زادروز یه نفر معرف اون آدمه وقتی یادت نباشه ینی اهمیتی نداری. شاید اینام توجیه باشه و دلیل مهم بودنش این نباشه. هر سال می‌شینم می‌شمرم، فلانی یادش بود فلانی نبود. دل چرکین می‌شم غصه می‌خورم. حتی رفتارمم با اون طرف عوض نمی‌شه و هیچیِ هیچی. یه روز غصه می‌خورم و تموم میشه. اصلاً آدم انگار روز تولدش باید غصه بخوره. فک کنم درستش همینه. یادم نمیاد روز تولدیم رو که گریه نکرده باشم. امروز تو شرکت برام جشن گرفتن. یه سری آدما هم از اینور و اونور تبریک گفتن. امسال انقد برام مهم نیس. فلانی نگفت؟ نگفت که نگفت چیکار کنم حالا. ولی تو ماشین که داشتم میومدم، آهنگ که داشت پخش می‌شد، حالم که خوب بود، یهو زدم زیر گریه. حالا گریه نکن کی گریه کن. سرعتم می‌رفت بالا گریه‌ م شدید می‌شد. شانس آوردم نزدیک دوربین سرعت شدم و سرعتم رو کم کردم. گریه‌م کم شد. اصلاً نمی‌دونم چرا. حتی احساس تنهایی هم نمی‌کردم، احساس هیچی در واقع ولی گریه‌م گرفت. اصلاً انگار درستش اینه که گریه کنی روز تولدت. حتی اگه شلوغ‌ترین و پرآدم‌ترین روز زندگیت باشه. 
امسال فوریه به جای ۲۸ روز، ۲۹ روز بوده به خاطر همین تولدم به جای اینکه ۳ مارچ باشه شده ۲ مارچ و آقای فیسبوک تولدم رو داره اشتباه به حضور ملت می‌رسونه. خب اونایی که فقط همینقد منو می‌شناسن مهم نیس، ولی برام جالبه کسایی که هر سال برای تولدشون حتماً یه کاری می‌کنم، شده هزاران کیلومتر اونورتر هم باشن، یه جور خاص تبریک می‌گم منتظرن فیسبوک بهشون بگه هوی فلانی امروز تولد پرنده. بستم روز تولدمو تو فیسبوک. دیدم لازم نیست این آدما ببینن کی تولدمه. چرا ببینن کی تولدمه؟ دیگه چه اهمیتی پیدا می‌کنه تبریک گفتنش؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر